کجایند آنان که در صحنه پیکار ، شمشیرهاشان را از غلاف بیرون کشیده ،
هر گوشه از میدان نبرد را دسته دسته و صف به صف فرا می گرفتند ؟
آنان جوانمردانی بودند که در پایان هر مصاف از بقاء زندگانی بازگشته از کارزار سپاه خود ، شادمان نمی شدند
و از بابت مرگ سرخ کشتگانشان از کسی تسلیت نمی خواستند ،
چشمانشان از شدت گریه خوف بر درگاه جلال ربویی به سفیدی گراییده ،
شکم هاشان بر اثر روزه داری لاغر گشته و پوست لبانشان بر اثر مداومت بر دعا و ذکر حق خشکیده.
رنگ رخسارشان از فرط شب بیداری زرد گشته و غبار فروتنی و تواضع چهرهاشان را پوشانده آنان برداران من هستند
که از این سرای فانی سفر می کنند پس سزاوار است که تشنه دیدارشان باشیم
و از اندوه فراقشان انگشت حسرت بر لب بگزیم
دوستدار و خادم همه شهداء شادی روح همه شهدا صلوات