شهید خیلی ما را مورد احترام قرار میداد او سومین فرزند من بود در همین روستا دوره ی ابتدایی اش را گذراند وبرای ادامه تحصیلش ازم اجازه خواست تا راهی سبزوار شود او جدی و پرکار بود شهید خیلی به نماز و روزه اش اهمیت میداد خیلی علاقه به مسجد داشت بعد از شهادتش شبی در عالم خواب در کوچه دیدمش خیلی گرم و با آغوش باز با من روبوسی کرد واز حال من جویا شد پرسیدم کجا می روی در جوابم گفت به دیدار برادرش خویش میروم ..