اهل دل ای نازنین هایم سلام سایه تان اینجا همیشه مستدام با شـما قلـــبم منـــوّر می شــود حـال من یك حـال دیـگر می شـــود |
حــرف دل ، اینـجا پناهم داده است دلـــبری قـــولِ نگــاهم داده است |
بزمتان ، جــانِ مــرا بـر بـاد كـرد حــرف دل ، مـا را چنین معتاد كـرد |
حـرف دل، پُر گشته از یـاران عشق گــونه ها تـَر گشته از باران عشـــق |
عـاشــقان مبهوت خالش می شوند مست و شـیدایِ"وصالش" می شـوند |
حرف دل با گوش دل بشنیده است او كـه حـق را در درونش دیده است! |
روح من را می كشــــاند تا"خیال" حرف "آدین" حـرف آن نیكو خصال |
یـــــادم آیــد از صفای بـزممان عـاشــــقی بـا آن هـمه ، همرزممان |
روزگـــــاری جمعِ جمعی داشتیم بذرعشــق و عاشـــقی می كـاشـتیم |
این صمیــمیـت بجز آنــجا نبـود جـز كـنـــارِ سـوله هـا بر پا نبـود |
من در اینجا یاد سنگر می کنم عاشقی را باز ، باور می کنم |
روح و جــانِ بی ریـــایی دارد او حــــرف هـــای كیمیــایی دارد او |
حـرف دل شـد، محفلِ دلهای صاف محفلِ "بی معرفت " ، "سیمرغ قاف" |
این "هبـــــــوطِ" آســمانیها ببین سینه ی ایـن كهكشـــــــانیها ببین |
"بیقــــــراران" بی قـراری می كنند حــرف دل را لالـه كـاری می كـنند |
از خــــــدا خواهم بماند برقـرار او كه گـاهی می كـند بـر ما گــذار |
از" غریبسـتان" صـــدایی می رسد این صــدا حتماً به جایی می رســد |